کد خبر : 208875
تاریخ انتشار : چهارشنبه 8 فروردین 1403 - 19:20

همه شرورهای کریستوفر نولان از بدترین تا بهترین

همه شرورهای کریستوفر نولان از بدترین تا بهترین

  به گزارش دانلود فیلم و به نقل از برخورد دهنده از نظر توسعه داستانی پیچیده و تعامل آن با مضامین و ایده‌های داستانی، امروزه کمتر کارگردانی وجود دارد که مهم‌تر از کریستوفر نولان کار می‌کند. ایده‌های داستانی و موشکافی او باعث ایجاد برخی از سرگرم‌کننده‌ترین و جذاب‌ترین فیلم‌های پرهزینه بیست سال اخیر شده است،

 

به گزارش دانلود فیلم و به نقل از برخورد دهنده از نظر توسعه داستانی پیچیده و تعامل آن با مضامین و ایده‌های داستانی، امروزه کمتر کارگردانی وجود دارد که مهم‌تر از کریستوفر نولان کار می‌کند. ایده‌های داستانی و موشکافی او باعث ایجاد برخی از سرگرم‌کننده‌ترین و جذاب‌ترین فیلم‌های پرهزینه بیست سال اخیر شده است، اما نولان برخی از جالب‌ترین بدجنس‌های سینمای تاریخ اخیر را نیز خلق کرده است. تنش فیلم‌های او اغلب بر اساس توانایی‌های شرورانش است و کیفیت آنتاگونیست در نتیجه می‌تواند فیلم را بسازد یا خراب کند.

از آنجایی که فیلم‌های کریستوفر نولان برخی از جذاب‌ترین (و غافلگیرکننده‌ترین) شخصیت‌های شرور را در چند دهه اخیر خلق کرده‌اند، به نظر می‌رسد که رتبه‌بندی آن‌ها، از کم‌ترین تا قانع‌کننده‌ترین، مناسب باشد. این رتبه‌بندی بر اساس عملکرد آنها به‌عنوان شرور است: چقدر در بالا بردن شدت داستان و بازی در نقش همتای قهرمان‌های فیلم خوب هستند. از آنجایی که برخی از این شخصیت‌ها تبهکاران غافلگیرکننده هستند یا دارای پیچش‌های داستانی دراماتیک هستند، در اینجا هشدار اسپویلر شما وجود دارد.

 

۱۲. تالیا الغول در “شوالیه تاریکی برمی خیزد”

با بازی ماریون کوتیار

شوالیه تاریکی برمی خیزد یک شخصیت شرور کاملاً متقاعد کننده قبلاً در تام هاردی Bane داشت که به خوبی به عنوان همتای بتمن در داستان کار کرد. این Bane بود که بتمن را شکست داد و تبعید کرد، اسلحه خانه بروس وین را غارت کرد و شهر گاتهام را در ترس و وحشت فرو برد. 

انگیزه بازگشت وین به شهر و احیای مجدد او به خاطر تلاش او برای نجات شهر و از بین بردن بن در آخرین درگیری آنها است. هنگامی که در مرحله آخر فاش می شود که شرور واقعی پشت صحنه تالیا الغول (ماریون کوتیار) بوده است، این یک افزودنی غیر ضروری است که واقعاً هیچ کاری برای طرح داستان انجام نمی دهد و احتمالاً قوس داستان را زیر و رو می کند و درامی که تا آن زمان توسط بان ارائه شده بود.

 

۱۱. دکتر مان در “بین ستاره ای”

با بازی مت دیمون

مت دیمون در فیلم Interstellar نقش دکتر مان را بازی می‌کند که زمانی قهرمان بود که انزوای طولانی ذهن او را تا زمانی که ماموریت بقای انسان را خراب می‌کند تا پوست خود را نجات دهد. تولید فیلم در مخفی نگه داشتن مشارکت دیمون در این پروژه بسیار عالی عمل کرد، و بنابراین هم حضور او در فیلم و هم پیچش شرورانه‌اش تا زمانی که فیلم در سینماها به نمایش درآمد، به خوبی پنهان ماند.

دکتر مان در جایگاه عجیبی در صف افراد شرور نولان قرار دارد. او به خودی خود یک شرور شایسته است و کار تحسین برانگیزی در نشان دادن مضامین منافع شخصی و نقص های ایمان نابجا در محاسبات علمی انتزاعی انجام می دهد. علیرغم همه اینها، به نوعی او هنوز به عنوان یک فرد اضافی در فیلم ظاهر می شود. خود این فیلم قبل از معرفی دکتر مان طرحی قانع کننده در مورد بقای انسان و مبارزات درگیر در آن داشت و در نهایت اگر از درام فیلم جدا شود چیز زیادی از دست نمی رود. او در ظرفیت محدود خود تأثیر جالبی می گذارد و اوج فیلم را تسریع می بخشد، اما او یک شرور آنقدر در داستان اصلی نیست که غیرقابل جایگزین باشد.

 

۱۰. Sator در “Tenet”

با بازی کنت برانا

کنت برانا یک بازیگر عالی است و نوبت او به عنوان یک شرور در طرح ذهنی که تنت است، بسیار شوم است. غرغر تهدیدآمیز و نقشه های فریبنده او همیشه او را یک قدم جلوتر از بازی قرار می دهد، و باعث می شود که قهرمان جان دیوید واشنگتن از نی ها چنگ بزند و به طور مداوم در یک بازی جاسوسی پرمخاطره بازی کند که قوانین زمان (و همچنین تحمل تماشاگران) را خم می کند. برای دیالوگ پیچیده نامفهوم).

در حالی که برانا یک شخصیت بدجنس درست می کند، تنت فیلمی است که مفهوم داستانی جذاب خود تمایل دارد همه شخصیت های آن را تحت الشعاع قرار دهد. وقتی قهرمان شما به سادگی Protagonist نامیده می شود، سیگنال بسیار سنگینی است که خود داستان از شخصیت های موجود در آن مهم تر است. در حالی که این مفهوم قانع کننده است، شرور Tenet به راحتی در لایه های بی پایان خطوط زمانی متقاطع گم می شود.

 

۹. مترسک در «بتمن آغاز می‌کند»

با بازی کیلیان مورفی

بازی توسط Cillian MurphyScarecrow به طور کلاسیک تحمیل کننده یا تهدید آمیز نیست، اما می تواند یک سکه را به ارمغان بیاورد و در زمانی که مخاطب انتظارش را ندارد کاملاً وحشتناک شود. کیلیان مورفی در فیلم Batman Begins نقش دکتر جاناتان کرین را بازی می‌کند و قربانیان خود و تماشاگران را در یک حس امنیت کاذب بر بیرونی بی‌هیجان‌انگیز و مداد فشار می‌آورد، قبل از اینکه فیلمنامه را در یک چرخش روان‌شناختی وحشتناک ورق بزند.

اولین صحنه ای که او ماسک مترسک را بر تن می کند، خلاصه ای کامل از این موضوع است: مورفی عینکی که در ابتدا ساکت بود، به آرامی به داخل قلمروی کمی خزنده می لغزد، در حالی که مخاطب احساس می کند چیزی عجیب در راه است، قبل از اینکه او در حین معرفی یک عنصر کلیدی از طرح داستان، فوراً تهدیدآمیز شود. فیلم با این حال، چیزی که موفقیت کلی او را کاهش می دهد، این است که در نهایت او تحت الشعاع شخصیت منفی دیگر فیلم قرار می گیرد.

 

۸. Bane در “شوالیه تاریکی برمی خیزد”

با بازی تام هاردی

شرور بهتر در شوالیه تاریکی برمی خیزد کسی است که واقعاً باید در تمام مدت مورد توجه قرار می گرفت. Bane تام هاردی، بتمن کریستین بیل را با ایفای نقش در نقش یک همزاد شیطانی به حد اقل می رساند: هر کاری را که بروس وین آموخته است انجام دهد، بن می تواند بهتر انجام دهد. 

رویارویی در زیر شهر ثابت می‌کند که Bane به عنوان نیرویی قابل حساب است، زیرا او تاریکی را که بتمن به‌عنوان متحد خود از آن استفاده می‌کرد، زیر و رو می‌کند و آن را به سمت قهرمان می‌اندازد، در حالی که وین را به دلیل غرور او در جستجوی حریفش و دست کم گرفتن آن مجازات می‌کند.

 

۷. راس الغول در «بتمن آغاز می‌کند»

با بازی لیام نیسون

در یک چرخش «شرور غافلگیرکننده» که بسیار مؤثرتر از تالیا عمل کرد، Ra’s Al Ghul لیام نیسون در Batman Begins همتای بسیار خوبی برای بروس وین در داستان اصلی بتمن بود. شخصیت شرور شخصیتی کاملاً برجسته است که از شخصیت مربی سخت‌گیر اما حمایت‌کننده قسمت اول به نیروی انتقام‌جوی وسواسی در انتهای فیلم تغییر می‌کند. 

در حالی که این یک افشاگری دیرهنگام بود، شخصیت نیسون یک حریف عالی برای بتمن ساخت تا در فیلم اول بر آن غلبه کند. مردی که هر آنچه را که در مورد مبارزه می داند به او آموخت، کسی است که باید از او پیشی بگیرد تا بتواند قهرمان واقعی خود را ثابت کند.

 

۶. Mal در “Inception”

با بازی ماریون کوتیار

شخصیت شرور Inception خیلی خوب کار می کند زیرا او عنصری از خود طرح داستان است و بخشی از منظره رویایی است که پایه و اساس داستان است. مال شخصیتی در دنیایی بین دنیاهاست: بخشی جدایی ناپذیر از هر رویایی که قهرمان می بیند، او مظهر ذهن آشفته شخصیت اصلی لئوناردو دی کاپریو است.

 او بسته به صحنه، در نقش‌های مختلف داستان بازی می‌کند و از آن خارج می‌شود – در فلاش‌بک‌ها او شخصیت شرور نیست، بلکه زنی آشفته است که کنترل خود را بر واقعیت از دست می‌دهد. در هزارتوی خاطرات، او همتای بی دردسر کاب است. در نتیجه، او هم به عنوان یک شرور متقاعد کننده و هم به عنوان یک شخصیت غم انگیز و دلسوز کار می کند که محکوم به نیمه وجودی در حافظه آشفته یک مرد است.

 

۵. «دشمن» در «دانکرک»

شاید کنجکاوترین شرور در این لیست، شخصیت دانکرک باشد. در حالی که این موضوع بحث برانگیز است که آیا دانکرک حتی یک شخصیت شرور دارد، به خودی خود، اگر شخصیت شرور منبع تنش و نیروی متضاد در یک داستان باشد، دانکرک یکی از بهترین شرورها را در تمام فیلم‌های نولان دارد: «دشمن».

دشمن اسماً نیروهای آلمانی است که به نیروهای متفقین در حال فرار در ساحل دانکرک تجاوز می کنند. به این ترتیب، هیچ شخصیت فردی وجود ندارد که تجسم آنتاگونیست باشد. با این وجود، آنتاگونیست عملاً در تمام صحنه‌های فیلم حضور دارد، زیرا دانستن اینکه دشمن می‌تواند در هر گوشه‌ای باشد، تنش را به حدی افزایش می‌دهد که مخاطب وسوسه می‌شود که با ترس از بالای شانه‌های خود نگاه کند. مانند زنومورف در فیلم بیگانه یا کوسه در آرواره ها، دشمن یک شرور قدرتمند است زیرا به دلیل غیابش بر داستان تسلط دارد. می تواند در هر جایی باشد، و در نتیجه در همه جا وجود دارد.

 

۴. دانتون بزرگ و پروفسور در «پرستیژ»

با بازی هیو جکمن و کریستین بیل

شخصیت شرور The Prestige یکی دیگر از ورودی های دشوار این فهرست است، زیرا به سختی می توان گفت که شرور واقعی کیست. آیا این رابرت انژیر هیو جکمن است که سعی می کند قتلی را به رقیب خود سنجاق کند؟ آیا این آلفرد بوردن (کریستین بیل) است که در هر فرصتی از خنثی کردن آنجیر لذت می برد؟ آیا این شخصیت‌های صحنه‌ای آن‌ها، «پروفسور» و «دانتون بزرگ» است که آنها را به سمت رقابت سوق می‌دهد؟

پاسخ واقعی هر چه باشد، نتیجه شگفت انگیز است. در فیلمی که تماماً در مورد ساختار فریبنده ترفندهای جادویی است، دو شخصیت اصلی که هم به عنوان قهرمان و هم به عنوان آنتاگونیست یکدیگر عمل می کنند، به داستان و اوج می رسند که به دلیل پیچش خارق العاده در پایان، باید بارها و بارها تماشا شود. اگر آن را ندیده‌اید، اینجا آن را اسپویل نمی‌کنم، اما اینها یک جفت شخصیت هستند که نیاز به توجه دارند.

 

۳. والتر فینچ در «بی خوابی»

با بازی رابین ویلیامز

در یکی از نادیده گرفته‌شده‌ترین فیلم‌های این فهرست، درام روان‌شناختی تاریک بی‌خوابی توسط وجدان آسیب‌دیده کارآگاه ویل دورمر (آل پاچینو) و تعامل او با نویسنده معمایی والتر فینچ، قاتل یک دختر نوجوان، هدایت می‌شود. 

رابین ویلیامز در یک نمونه عالی دیگر از بازیگری در مقابل تیپ، نقش یک شرور کاملاً سرد کننده را ایفا می کند که به آرامی راه خود را به داستان باز می کند. ابتدا از طریق تماس های تلفنی ناشناس و در نهایت حضوری. در طول فیلم، او درک عجیبی از تنش در ذهن دورمر نشان می‌دهد و آن را به صورت سادیستی بازی می‌کند و با دورمر بازی می‌کند تا اینکه قهرمان به نقطه شکست خود می‌رسد.

 

۲. لئونارد شلبی در «یادگار»

با بازی گای پیرس

شرور Memento یکی دیگر از افرادی است که منتظر ظاهر شدن است. در حالی که تعداد انگشت شماری بدجنس در سراسر وجود دارند که رذیلت های کوچک خود را نشان می دهند، شرور واقعی تا پایان داستان منتظر می ماند تا پیچش دراماتیک خود را نشان دهد. در داستانی که با پخش صحنه‌های داستان به ترتیب معکوس، مخاطب را در موقعیت قهرمان داستان قرار می‌دهد که دچار فراموشی می‌شود، فیلم از نقطه اوج شروع می‌شود، جایی که قهرمان داستان مردی را که همسرش را به قتل رسانده است، ردیابی و تیراندازی می‌کند.

همانطور که طرح به جلو می رود (یا به عقب؟)، با این حال، لئونارد شلبی (گای پیرس) به سمت ابتدای داستان حرکت می کند. وقتی بالاخره لحظه فرا می رسد، مخاطب به حقیقتی پی می برد که در تمام مدت در قلب طرح بوده است. شلبی قبلاً سالها قبل انتقام خود را گرفته بود اما راهی برای ادامه زندگی خود نداشت. بنابراین، به جای ادامه دادن، دنباله‌ای دروغین برای خود می‌گذارد که باید دنبال کند، و به خوبی می‌داند که هرگز به یاد نخواهد آورد که خود را در تعقیب غازهای وحشی قرار داده است. دنبال کردن هدف او از همان ابتدا توسط یک شرور خنثی و خنثی می شود، اما تنها در پایان فیلم است که مخاطب متوجه می شود که شرور واقعی خود شلبی است.

 

۱. جوکر در “شوالیه تاریکی”

با بازی هیث لجر

جوکر هیث لجر به راحتی نمادین ترین شخصیت شرور در این لیست است و دلیل خوبی هم دارد. نقشی که اسکار پس از مرگ لجر را به ارمغان آورد، تمام جنبه های یک شخصیت شرور قانع کننده را به ارمغان می آورد: او مصمم، انتقام جو، سادیست، و به طور اجتناب ناپذیری از تمام معایب طبیعت و جامعه انسانی آگاه است. او بتمن را نه با تحمیل فیزیکی، بلکه با یافتن راه خود در ترس و هوشیاری شخصیت های اصلی داستان به حد خود می رساند.

جوکر به عنوان یک شرور که از قوانین اخلاقی و قواعد رفتاری مستثنی است، به عنوان نیروی هرج و مرج عمل می کند و هر تفکر یا ساختاری را که در مسیر پیدا می کند بی ثبات می کند. او بتمن را تا مرز محدودیت‌های اخلاقی‌اش هل می‌دهد، با اعتقاد به فلسفه خودش که همه فاسد هستند، و وقتی به اندازه کافی تحت فشار قرار می‌گیرند تبدیل به یک شرور می‌شود. بتمن، با تاکید بر یکپارچگی اخلاقی طبیعت انسان، عقب می راند. با این حال، شاهکار پویایی قهرمان/شرور در شوالیه تاریکی این است که بتمن یک پیروزی ساده به دست نمی آورد. درست بودن تز هر دو شخصیت ثابت می‌شود، زیرا مردم گاتهام برای خوبان موضع اخلاقی می‌گیرند، در حالی که قهرمان آن‌ها هاروی دنت (آرون اکهارت) سقوط می‌کند و تبه‌کار می‌شود و بتمن را مجبور می‌کند برای نجات امید شهر به دروغی ضروری بپردازد.  

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 3 در انتظار بررسی : 3 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

مقالات نمونه رپورتاژ آگهی

مایکروسافت  شیائومی  سامسونگ  گوشی  مارک  اینتل  گواهینامه  قرمز  گورمن  تبلت  آیفون  طراحی  لایکا  تایوان  یوتیوب  دوربین  اندروید  تاشو  چین  گلکسی  پیکسل  ساعت  ای‌بی  هوشمند  سطح  جدید  شرکت  معرفی  تجاری  طرح